ــ وا چرا قیافتو اینجوری میکنی؟
جوجو: اخه دردم میگیره
ــ من که هنوز نزدم
جوجو: دارم خودمو اماده میکنم اروم بزنیداااااااااااا
ــ باشه اگه تکون نخوری منم اذیتت نمیکنم
جوجو: باشه ( پاهامو به زمین فشار میدم ) واااااای سرنگ به این گندگی شما که با این سرنگتون نصف خون منو تو شیشه میکنین که
ــ نترس٫ ناشتایی دیگه؟!
جوجو: جااان؟ بله بله ٫ فقط مسواک زدم ایرادی که نداره؟!
ــ دستتو مشت کن
( چشمم میخوره به اراس که بالای سرم وایستاده نیشش بازه)
جوجو: منو نگاه نکن اراس ( چشمامو بستم رومم کردم اون طرف اماده ی جیغ زدن بودم
ــ تموم شد ٫ ولی اینقدر که اخم کردی درد نداشتا
جوجو: ممنون
ــ یه کم بشین بعد پاشو.
(خب چیکار کنم من از بچگی مشکل داشتم با امپول و خون دادنو اینا . )
از بیمارستان تا خونه دستمو گرفته بودم احساس میکردم اگه ولش کنم درد میگیره
اراس: جوجو دستتو اینجوری گرفتی شبیه دست فلج اا شده
جوجو: خب درد میکنه
به نسی گفتم باید بیاد عیادتم واسمم کمپوت اناناس بیاره مارکشم Dole باشه ٫ نسی میگه مریض به این پررویی ندیدم تاحالا٫ میگه من برات کمپوت گلابی میارم میخوای بخوا نمیخوایم غلط کردی مگه دست Toe باید بخوای
اخه امی هم میخواد کمپوت گلابی بیاره
در اخر~>
خدا همه ی مریض هارو شفا بده ( الهی امین )
به من هم سری بزنی خوشحال میشم