چراغ هارا من خاموش میکنم

سالهایی که گذشت سالهای شادی نبود,بیشتر ایام رنج میبردم , به امیدی که زندگی طوری شود که دوستش میدارم

چراغ هارا من خاموش میکنم

سالهایی که گذشت سالهای شادی نبود,بیشتر ایام رنج میبردم , به امیدی که زندگی طوری شود که دوستش میدارم

خزووو

‌از دور داره میاد کلی تو قیافس یقه ی پیرهنشم بازه ... تو شیشه یه نگاه به خودش میندازه نیشش باز میشه ٫به دوستش میگه  : احساس میکنم شبیه برد پیت شدم... (‌صدای خنده ... )

نظرات 1 + ارسال نظر
امیر پنج‌شنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 02:30 ق.ظ http://www.limooshirin.blogsky.com/

اول ممون سرزدی جوجو عزیز ( اسمتو نمی دونم ببخشید)

خزووو ؛ به اون آقا پسره بودی ؟؟ ما هممون از نطر شما دخترا خزیم با هر احساسی باشه فرقی نداره

من نوشتند خوشم میاد ... موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد