چراغ هارا من خاموش میکنم

سالهایی که گذشت سالهای شادی نبود,بیشتر ایام رنج میبردم , به امیدی که زندگی طوری شود که دوستش میدارم

چراغ هارا من خاموش میکنم

سالهایی که گذشت سالهای شادی نبود,بیشتر ایام رنج میبردم , به امیدی که زندگی طوری شود که دوستش میدارم

خس وخاشاک خودتی ٫خر و خاکی خودتی

خدااااااااااااااااااااااااااا٫  

نکن با من اینجوری)): ٫ من الان مشکوک به خود کشی ام ! 

از در و دیوار داره میباره ٫ خدایا فکر کردی من چقدر ظرفیت دارم ؟ 

دیروز طی یک حرکت انقلابی نصف  جلوی ماشین توسط بنده به فاک رفت هر چند مقصر بنده نبودم و یک از خدا بی خبر بود که از صحنه ی ارتکاب جرم فرارکرد و منو با کوله باری از گریه باقی گذاشت ولی حرکت جنتلمنانه ی پدرم مرا غافلگیر کرد فدای سرت دخترم همین که برای خودت اتفاقی نیفتاده برای من ارزش داره . 

امروز یک پک گران قیمت در دستانم به دو قسمت تبدیل شد دیگه واقعا تعادلم رو از دست داده بودم بطوریکه خودزنی میکردم و اراس منو از دستان خودم نجات داد مگر نه الان در پزشکی قانونی میبودیم .

 واقعا این اتفاقاتی که تو این مدت داره برام میافته خیلی داره اذیتم میکنه|: اون از دزدیده شدن وسایلم که خدا میدونه چقدر برام عزیز بودن اون از تصادف اون از لپ تاپ و پک و سهیلا و ...   

الان از بنده شیش تا چشمو چهارتا قل هو الله و نه تا ایت الکرسی اویزونه که شاید این بلاها از بنده دفع شه .

من دیگه به همه چی شک دارم! |:

نظرات 1 + ارسال نظر
خر شنبه 30 خرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:23 ب.ظ

واقعاٌ از صمیم قلبم متاثر شدم ولی احساس میکنم حقته...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد