خدااااااااااااااااااااااااااا٫
نکن با من اینجوری)): ٫ من الان مشکوک به خود کشی ام !
از در و دیوار داره میباره ٫ خدایا فکر کردی من چقدر ظرفیت دارم ؟
دیروز طی یک حرکت انقلابی نصف جلوی ماشین توسط بنده به فاک رفت هر چند مقصر بنده نبودم و یک از خدا بی خبر بود که از صحنه ی ارتکاب جرم فرارکرد و منو با کوله باری از گریه باقی گذاشت ولی حرکت جنتلمنانه ی پدرم مرا غافلگیر کرد فدای سرت دخترم همین که برای خودت اتفاقی نیفتاده برای من ارزش داره .
امروز یک پک گران قیمت در دستانم به دو قسمت تبدیل شد دیگه واقعا تعادلم رو از دست داده بودم بطوریکه خودزنی میکردم و اراس منو از دستان خودم نجات داد مگر نه الان در پزشکی قانونی میبودیم .
واقعا این اتفاقاتی که تو این مدت داره برام میافته خیلی داره اذیتم میکنه|: اون از دزدیده شدن وسایلم که خدا میدونه چقدر برام عزیز بودن اون از تصادف اون از لپ تاپ و پک و سهیلا و ...
الان از بنده شیش تا چشمو چهارتا قل هو الله و نه تا ایت الکرسی اویزونه که شاید این بلاها از بنده دفع شه .
من دیگه به همه چی شک دارم! |:
واقعاٌ از صمیم قلبم متاثر شدم ولی احساس میکنم حقته...