چراغ هارا من خاموش میکنم

سالهایی که گذشت سالهای شادی نبود,بیشتر ایام رنج میبردم , به امیدی که زندگی طوری شود که دوستش میدارم

چراغ هارا من خاموش میکنم

سالهایی که گذشت سالهای شادی نبود,بیشتر ایام رنج میبردم , به امیدی که زندگی طوری شود که دوستش میدارم

در دل خسته ام چه میگذرد؟!

دیگه نمیدونم چیکار کنم .  

 

چه لازم است بگویم  

 که چه مایه میخواهم ات؟! 

 چشمان ات ستاره است و  

دل ات اشک .  

 

یک  نفس اگر مرا به حال خود رها کنی  

ماهی تو جان سپرده روی خاک .

 چی شد٫ شد فریدون شاملو  نصفش شاملو نصف دیگه اش فریدون مشیری .

ازمایش

ــ وا چرا قیافتو اینجوری میکنی؟ 

جوجو: اخه دردم میگیره 

ــ من که هنوز نزدم  

جوجو: دارم خودمو اماده میکنم  اروم بزنیداااااااااااا 

ــ باشه اگه تکون نخوری منم اذیتت نمیکنم 

جوجو: باشه ( پاهامو به زمین فشار میدم ) واااااای سرنگ به این گندگی شما که با این سرنگتون نصف خون منو تو شیشه میکنین که 

ــ نترس٫ ناشتایی دیگه؟! 

جوجو: جااان؟ بله بله ٫ فقط مسواک زدم ایرادی که نداره؟! 

ــ دستتو مشت کن 

( چشمم میخوره به اراس که بالای سرم وایستاده نیشش بازه) 

جوجو: منو نگاه نکن اراس  ( چشمامو بستم رومم کردم اون طرف اماده ی جیغ زدن بودم  

ــ تموم شد ٫ ولی اینقدر که اخم کردی درد نداشتا   

جوجو: ممنون 

ــ یه کم بشین بعد پاشو.

(خب چیکار کنم من از بچگی مشکل داشتم با امپول و خون دادنو اینا . )  

از بیمارستان تا خونه دستمو گرفته بودم احساس میکردم اگه ولش کنم درد میگیره 

اراس: جوجو دستتو اینجوری گرفتی شبیه دست فلج اا شده  

جوجو: خب درد میکنه  

  

به نسی گفتم باید بیاد عیادتم واسمم کمپوت اناناس بیاره مارکشم Dole باشه ٫ نسی میگه مریض به این پررویی ندیدم تاحالا٫ میگه من برات کمپوت گلابی میارم  میخوای بخوا نمیخوایم غلط کردی مگه دست Toe باید بخوای اخه امی هم میخواد کمپوت گلابی بیاره

 

در اخر~> 

 خدا همه ی مریض هارو شفا بده ( الهی امین )

 

 

نه شرقی نه غربی

 نمیدونم چرا اینجوری میشه٫ دیگه خودمم کم کم داره باورم میشه که بدشانسم !  

سفید پپری ام به فاک رفت اونم به طرز باور نکردنی ای :) حالا من موندمو یه مشت خاطرات ٫ اااااااااااارررر ٫ پپری کجاییییییییی؟! 

اراس جدیدنا خیلی رو مخ منه٫هان؟!  نمیدونم چرا اینقدر پیشی رو اذیت کردن حال میده ولی دلم بعضی وقتا براش میسوزه اخه پیشی رو خیلی دوست دارم . 

اصلا حوصله ندارم... شاید به خاطر حرفای دکتره اخه از وقتی فهمیدم این چند شب همش دارم خواب اونارو می بینم همه چی امروز معلوم میشه... 

چی بگم نا گفته هام قد یه دنیاس !

ادامه مطلب ...

در حد من نیستی!

این چند روز چقدر خسته کننده و مزخرف بود من با خودمم قهر بودم چه برسه به بقیه ٫اراس که همش رو اعصاب من بود ٫ با امی ام که روابط تیره بود البته تقصیر خودش بود٫ امی دلم برات اندازه دل مورچه شده ٫ امی وقتی تو باهام قهری انگار همه دنیا قهرن .  

با این گندی هم که به امتحان فیزیکم زدم اعصابم از حالت نرمال خارج شده٫ همش تقصیر اون مرتیکه ی کچله بیییییییییییییییییییییییییییییییییییییپ! ایشالا بترکه . 

اون روز حوصله ام سر رفته بود اهنگ هندی گذاشته بودم گیر داده بودم به جینگول که باید عربی برقصی اینقدر گیر دادم نزدیک بود گریه کنه .

جدیدنا چقدر قلبم درد میگیره. اتاقم چقدر سرده٫ اخه بابا بخاری برقی اتاقمو داده به افقانیا میگه گناه دارن( ایکونی که داره به این فکر میکنه یعنی افقانیا بیشتر از من گناه دارن؟! ) سعید میگه جوجو افقانیا رو اون بخاری تخم مرغم می پزن .چی بگم خب؟! زیاد که بهش فکر میکنم هنگ میکنم.