چراغ هارا من خاموش میکنم

سالهایی که گذشت سالهای شادی نبود,بیشتر ایام رنج میبردم , به امیدی که زندگی طوری شود که دوستش میدارم

چراغ هارا من خاموش میکنم

سالهایی که گذشت سالهای شادی نبود,بیشتر ایام رنج میبردم , به امیدی که زندگی طوری شود که دوستش میدارم

حسن کجایی؟! دخترم؟!

این روزها حوصله خودمم ندارم تو که عددی نیستی.

نظرات 1 + ارسال نظر
BoghZz جمعه 13 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 06:54 ب.ظ

به تو گفتم زنده ام با نفس خیال چشمات
چشلام تنهام گذاشتن...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد