چراغ هارا من خاموش میکنم

سالهایی که گذشت سالهای شادی نبود,بیشتر ایام رنج میبردم , به امیدی که زندگی طوری شود که دوستش میدارم

چراغ هارا من خاموش میکنم

سالهایی که گذشت سالهای شادی نبود,بیشتر ایام رنج میبردم , به امیدی که زندگی طوری شود که دوستش میدارم

خوش به حالت کبوتر هرجا بخوای پر میکشی

وقتی صدای خورد شدنت زیر پای مردم به صدایی دلنواز میماند دیگر چه فرقی میکند برگ سبز کدامین درخت بودی؟! 

تو چرا سنگ شدی!

شاید امروز مناسبت خاصی باشد٬شاید. . .تو نمیدانی چه حس زیباییست در کنار تو بودن  .  

پ.ن: حس خوبی دارم نمیخوام خراب شه

Me

تعادل چیزیه که اصلا توی من تعریف نشده ...یه ساعت از یه چیزی خوشم میاد یه ساعت بدش حالم از اون بهم میخوره ...الان از شدت عصبی بودن میخوام دیوارو گاز بگیرم  ...دنونامو بهم فشار میدم اینقدر که فکم درد میگیره٬ تحمل کردنم کار حضرت فیلِ):

اینقد عصبی بودم همه حرصمو سر ناخنام خالی کردم گلاب به روتون ریدم بهشون |:همون کاریو که با موهام کردم با ناخنمامم کردم دست خودم نیست یه دفعه این حس میاد و وقتی میره که من یه گند اساسی زدم و جای جبران باقی نمونده  میزاره میره

بعضی وقتام حرصمو سر وسایلم خال میکنم همه رو پرت میکنم وسط اتاق با تمام انرژیم بعد میشینم کنارشون و گریه میکنم مثل کسی که سر قبر عزیزش گریه میکنه 

گوشیمو هفته ایم به شارژ نمیزنم یا نیست یا گم شده باید یه مدتیو دنبالش بگردم زیر تخت زیر پتو کلا استفاده بهینه م ازش اینه که به عنوان ساعت کوک کردن ازش استفاده میکنم نه کسیو دارم که بهم زنگ نه اس ام اس بده نه میخوام داشته باشم بعضی دوستامم که بهم لطف دارن اوصولا من باتاخیر چند ساعته یا چند روزه جواب میدم ٬کلا تو خلا زندگی میکنم نمیدونم چی میخوام دمدمی مزاجم |: ...سردم خیلی سرد. 

امروز رفتم دانشگاه بالاخره اولین روز بعدِ سال نوِ که دوستام ( البته من دوست صمیمیی ندارم همه در حد سلام و احوالپرسی و سر کلاس باهم بودن) رو میبینم همه با هم ماچ و بوسه و بغل

من فقط به یک دست دادنِ خشک و خالی اکتفا میکردم و تبریک میگفتم اصلا اجازه نزدیک شدن نمیدادم بعضی هارم که میدیدم خودمو میزدم به ندیدن :پی

 من عین برج زهرمار میرم عین برج زهرمارتر برمیگردم نه اینکه بگم دوس دارم مثل اونا باشم نه ولی ای کاش یکیو داشتم باهاش راحت بودم همو میفهمیدیم باهم بیرون میرفتیم قدم میزدیم قهوه میخوردیم خدایا شکرت که از اینم محرومم (:

حوصله ی جنگ و دعوا ندارم اصلا خوشم نمیاید ارامش و دوست دارم اهل دعوا کردن نیستم حرفم را به کسی زور نمیکنم از اجبار متنفرم همیشه ام گفتم نظر هر کس محترمه اما اگه حرفی نمیزنم دلیل بر این نیس که هم عقیده ایم دلیل به این نیس با یه دیدگاه به زندگی نگاه میکنیم نه!

دنیا زشت تر از اونی بود که فکرشو میکردم

خدایا ازت ممنونم که عید تموم شد  

پ.ن: من برای خودم خیلی بزرگت کردم ٬فکر میکردم بهترین بابای دنیایی ولی . . .

امروزه متوجه شدم ما حتی یه خانواده ام نیستیم و ما برای تو از همه غریبه تریم .

ظالم

تعطیلات نوروزی امسال بیش از حد دارد بهمان خوش میگذرد انشالله این دو سه روز هم زودتر بیایند و بروند میترسم از شدت خوشی سنگ کوب کنم 

جز دو روز اول نه جایی رفتیم نه حرکتی کردیم ٬حتی مسافرت دو روزه ای را که هر سال میرفتیم و از دماغمان همیشه خدا فروکش میکرد ٬ اون را هم نرفتیم  

تعطیلات امسال یه فرق دیگه ایم داشت اینکه پرستاری از مادر بزرگ اعصاب خورد کنم هم بهش اضافه شده  

خدایااااا از این همه خوشبختییییی ممنونم فقط میگم اینهمه یکم زیاد نیس؟!

پ.ن: الان چیزی از برج زهرمار کم ندارم . 

از اینجایی که من ایستادم هیچ چیز معلوم نیست

*مضحک ترین برنامه مردان آهنین ِ‌( ایکونی که حالش داره بهم میخوره )

*بیمزه ترین مجری تلویزیون حسینی و خاندانش میباشد 

* دقت کردین مارکBurberry چه خفت و خواری رو متحمل شده؟! نمونه هاش رو دمپایی پسر همسایمون هم به چشم میخوره . ایرانی ها فقط کافیه اراده کنن٬ تا لذت نابودی رو زیر دندوناشون حس نکنن که ول کن نیستن 

*پاستیل شیبا مزه ی همه چیز میدهد جز پاستیل٬ نوشابه ایش رو میشه جای شربت سینه هم مصرف کرد فقط حالت ژله ای داره  

* Nokia 5800 XpreSS MuSiCبه سرنوشتN70 دچار شده است البته به جای سرنوشت از کلمه ی جایگزین هم میشه استفاده کرد 

* این روزها از هر ۱۰ نفر ۷تاشون گوشی XpreSS 5800 NoKia  دارند . 

*بی معرفت ترین آدم توی زندگی من تا این لحظه~> پَپَر 

*۷۰٪ مردم ایران Copyright را صرف میکند کپی رایتم کپی رایتی کپی رایتیم...

پ.ن: هم اکنون خوشی به مقدار زیادی به دلمان زده است  

پ.ن: این پست رو نوشتم اومدم Send کنم پرید |: نصفش دیگه ش یادم نیس

هپی جونم چترت کو؟!

هِپیییییییییییییییییییییییییییییییییییی آاااااااااااااااااااررر من دلم کالجِ کلاژ رو میخوااااد فقط شهرررک اَااارررررررررررر

حبیب خدا

ساعت دوازده ونیم نصف شب زنگ زدن ما فردا ناهار میاییم اونجااااا ٬ تااازه اینش جهنم مهمان حبیب خداسست آیااا؟! اگه فامیل نزدیک بود هیچی اگه کسی بود که من خوشم میومد هیچییییی تو فک کن زنِ دایی ِ بابای ِ من که من ۱۰سال یکبارم نمیبنمشو معروفن ( از در عقب) و اگه تو خیابون ببینمش راهمو کج میکنمو گنجشکارو نیگااا میکنم آااااااااااااااااااااااااااااااارررررررر 

عید امسال رسما به فاک رفت |: 

من رسما اعلام کردم فردا از صبح نیستم خونه

Where iS my Hair?!

خدایا میخوام اولین اعتراف سال جدیدمو کنم ~> من رسماً غلط کررررررررررررررررررردم رفتم جلو موهامو چتری زدم |:‌میشه موهامو به حالت اولش برگردونیییییی خواهش میکنم )):‌بده دستتو ماچ کنم ٬‌لطفاً‌): 

 خب این خواستم یکم غیر منطقیه پس میشه لطفاً به موهام بگی یکم رشدشون سریعتر شه؟! لطفاً‌ ( ایکون جوجو با قیافه مظلوم) یعنی من الان میخوابم صبح که بلند شدم ببینم موهام ۲سانت رشد کرده دوباره شب بعدم به همین روال ( دو نقطه پی) تا به حالت اولش برگرده؟!‌خواسته زیادیه؟! نه میدونم برای تو هیچیه هیچی نیست )):   

پ.ن: سرهنگ ازت متنفررررررررررررررررررررررررررررررررررم |:

.

.

.

خیلی سخته روز تولدت همه بهت تبریک بگن جز اونی که فقط منتظرش بودی