چراغ هارا من خاموش میکنم

سالهایی که گذشت سالهای شادی نبود,بیشتر ایام رنج میبردم , به امیدی که زندگی طوری شود که دوستش میدارم

چراغ هارا من خاموش میکنم

سالهایی که گذشت سالهای شادی نبود,بیشتر ایام رنج میبردم , به امیدی که زندگی طوری شود که دوستش میدارم

دنیا زشت تر از اونی بود که فکرشو میکردم

خدایا ازت ممنونم که عید تموم شد  

پ.ن: من برای خودم خیلی بزرگت کردم ٬فکر میکردم بهترین بابای دنیایی ولی . . .

امروزه متوجه شدم ما حتی یه خانواده ام نیستیم و ما برای تو از همه غریبه تریم .

نگاه میکنین پچ پچ و ور ور

 خب چیه؟!هر کی یه شرایطی داره منم شرایطم اینجوریه دیگه اصلا به هیچ کی مربوط نیس فَمیدی؟!  

شرایط به شرح ذیل میباشد:  

۱.جذاب و خوش پوش باشد ٬ قد بلند باشد تا حسرت قدم زدن من با کفش های پاشنه دارم را بر دلم نگذارد . ( تر جیحاً شبیه شوهر Fergie باشد.) 

۲.خانواده دار و چشم و دل پاک باشد ٬ جز من به هیچ دختر دیگری نگاه نکند شاید من خوشم نیاید . 

۳.مرا دوست بدارد و نظر من برایش مهم باشد . 

۴.عاشق قدم زدن و خرید کردن با من باشد  (من بالاخره بعد از چند بار متر کردن مرکز خرید بهتر میدانم چه چیزی مناسب تر است .) از گفتن واژه هایی چون خسته شدیم بپرهیزد. 

۵.ترجیحاً خواهر نداشته باشد( شاید من و خواهرش با مشکل مواجه شویم.)

۶.در کار من دخالت نکند و مرا درک کند این چیه پوشیدی یا این چه وضع بیرون اومدنه نداریم ٬ خودم بهتر میدانم چی بپوشم و چه کاری انجام دهم . وقتی کاری را انجام میدهم حتماً صلاح دانسته ام پس نیازی به بحث کردن نیست. 

۷.افکار کهنه نداشته باشد. 

۸.ماشین مدل بالا داشته باشد ٬ پژو و زانتیا هم قبول است . 

۹.حد تعادل را رعایت کند٬ نه آنقدر زبان باز باشد که حال مرا بهم بزند نه آنقدر سرد مزاج که باز هم حال مرا بهم زند. 

۱۰.باشخصیت و جنتلمن باشد٬ و بداند در هر موقعیتی چه رفتاری نشان دهد. 

۱۱.از شوخی های بیجا و شهرستانی پرهیز کند چون ممکن از با برخورد شدید بنده مواجه شود. 

۱۲.احترام متقابل را حفظ کند. 

۱۳.مادیات برایش مهم نباشد. خسیس و گدا هم نباشد که از این قشر افراد حالت تشنج به ما دست میدهد و پول خرج کردن برایش مثل کَندن قبرش به دستان خودش نباشد٬ و وقتی در رستوران منو را برایش میآورند اول قیمت هارو چِک نکند و بسته به آن سفارش ندهد . 

۱۴.نمیگویم پولدار باشد ولی در حدی باشد که بتواند خواسته یش را برطرف کند (خواسته های من هم همینطوررر.) 

۱۵. من را به رفتن به باشگاه و دیدن برنامه محبوبش ( فوتبال) ترجیح دهد .( شاید من دلم بخواهد در اون زمان راجع به کفش های نوه اقدس خانم با اون صحبت کنم ) 

۱۶.خوش سلیقه باشد و سلیقه من را هم بداند. ( وقتی برایم زحمت میکشد و هدیه تهیه میکند حیف است که مطابق سلیقه ام نباشد. ) 

۱۷. محدودش نمیکنم ولی حق ندارد دوست معمولی دختر داشته باشد و با دختر خاله هایش به صحبت کردن بنشیند و خنده کُنَد. 

۱۸. مرا بی وقفه غافلگیر کند.  

بدیهی است فرد دارای صلاحیت به مراتب در پست های بعدی اعلام خواهد شد .

پ.ن: پربدیهی است فرد دارای صلاحیت به مراتب در پست های بعدی اعلام خواهد شد .وردگارا اگر میبینی همچین فردی در کره ی خاکی وجود نداره که من بعید میدونم لطفاً هر چه سریعتر یک عدد را با پست پیشتاز برایم بفرست٬ منتظرِتم . امضا جوجو

همراه من کجایی ؟!

خدایا، امروز دلم ... یک مرد خواست، دلم میخواست یه مرد همراهم باشه. وقتی از پله ها بالا میرفتم،وقتی تنها برای خودم قدم میزدم و مرکز خرید متر میکردم ،وقتی تنها بر میگشتم خونه دلم میخواست یه مرد کنارم باشه یک مردی که بتونم بهش تکیه کنم ، وقتی اون دختر و پسر رو دیدم که دست به دست هم راه میرفتن و با محبت همدیگرو نگاه میکردن دلم یه همراااه خواست ، البته نه همراه از نوع اول بلکه یه همرااه واقعی ! 

 

پ.ن: من فقط عاشق اینم حرف قلبتو بدونم الکی بگم جدا شیم تو بگی که نمیتونم ، من فقط عاشق اینم دو سه روز پیدام نشه و ببینم چه حالی دارییییییییی! ( ایکون سیاوش قمیشی) 

پ.ن:خرااااااب کردی پپر همه چی رووو خراب کردی (:

قصه ی بودن و رفتن !

این روزها نه حالمان خوب است نه روزمان ٫ در گیر مسائلی به اسم زندگی و مشکلاتش هستیم و آزمون ها را یکی یکی پشت هم و بدون وقفه میگذرانیم شاید فرجی باشد ! 

دلم گرفته ):از زمین از آسمون از ...  بغض لعنتی اذیتم میکنه |: 

دلم به تو خوش بود که توام داری میپری مثل ِ بقیه چیزای خوب زندگیم که پر کشیدن (: 

 

*کاش میشد از تو دلم حرفامو بیرون بریزم ٫ میخوان این دلخوشیووو ازم بگیرن )): اَااَررررررر  

رمضون: حالا ماه شدم!

خاله: جوجو جان خاله برات آش بزیزم؟! 

جوجو: لطفاً ٫ ولی نخود نداشته باشه !! 

خاله: وااا٫‌تا حالا نشنیده بودم بیا خودت بریز  

جوجو: (:/ 

خاله: روزه ای خاله ؟! 

جوجو: جااااان؟! بله یعنی میدونی کله گنجیشکی بلدم بگیرم ٫هااااان؟! خب مامان جان چرا اونجوری نیگا میکنی؟! اصلاً روزه نیستم (:/ من یه روزه خوار ِ مستکبر ِ آدم فروش ِ خائن بالفطره ی معتادم که مایه ی ننگم تازه تو اولین چک ایم که بخورم همه چی رو اعتراف میکنم ! ( ایکونی که میگه شما جدی نگیر قضیه رو دعوا خانوادگیه !) 

 

* بنده و اراس در حین قدم زدن بودیم از اونجائیم که جفتمونم روزه ام میگیریم گفتیم افطار کنیم دیگه کلی زحمت کشیدیم ساعت چهار‌ِ  (‌۲ نقطه پی) بعد دیگه اراس رسماً شروع کرد به روزه خواری تو ملاء ِ عام اسنیکرز خوردن بعضیا چشم بد نیگا میکردن بعضیا تو دلشون فحش میدادن بعضیا: قبووووول باشه . بعضیا: عیدت مبارک . و خیلی بعضیا دیگه |:  

* اعصابم فرار کرد رفتم دنبالش ولی نتونستم پیداش کنم ! 

*بلاگ اسکای به طرز پدیده ای قاطی کرده !  

*نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن...  

من همیشه برات دعا میکنم ٫میخوام خوشحال باشه حالا هر معنی که میخواد بده... 

* پیشولم روز اول زندگیت مبارک ٫ خوش اومدی به جمع کوچیکِ ما ٫ دوچِت دارم . 

* دوستم کلی برا عنوان زحمت کشیده! ممنونم مونا جان هما جان نه ببخشید مُهااا جان

توهم

خدایا٫ خودت کمکش کن  

مگه چند سالشه؟! ما از بچگی با هم بزرگ شدیم >-: 

چرا اینجوری شد؟ 

یعنی اینقدر مملکت بی صاحابه؟ 

خیلی ناراحت شدم خدااااا ): 

من برات دعا میکنم .

چی بود ٫ چی شد ٫ چرا؟!

یعنی توام میدونی دارم راجع به چی حرف میزنم؟!

هیچی ارومم نمیکنه اعصابم خورده از همه ی اتفاقایی که تو این مدت افتاده ...

دوست داشتم الان تو شهربازی میبودم ۴تا جیغ از ته اعماق وجودم میکشیدم شاید مرهمی باشد برای زخمهایم

میدونی یاد اون دانشجوی رشته پزشکی میافتم که ته اعتماد به نفس بود یاد حرف استادم میافتم میگفت دانشجوای پزشکی ته ادعان البته خودشم پزشک بودا بعد یاد اون دختری میافتم که با نهایت اعتماد به نفس کامل خودشو اینجوری معرفی میکرد که ایکس هستم دانشجوی رشته پزشکی یکی ازشهرهای شمالی و احساس میکرد شاخ گاو رو شکسته و به مقامی که تاحالا کسی دست نیافته رسیده ٫حالم بهم میخوره از ادمایی که چیزایی که دارنو به رخ میکشن دانشجوی پزشکی هستی باش ولی ادم باش .دوست داشتم اون ادم الان اینجا میبود تا میکوبیدم تو دهنش بهش میگفتم حالم از ادمای امثال تو بهم میخوره اونوقت اونم یقه ی پیرهنشو از تو دستم بیرون میکشه و بهم میگه جدا براتون متاسفم تا منم بهش بگم واسه بابات متاسف باش شایدم میگفتم تاسف نخور واسه قلبت خوب نیست

*قصد توهین به قشر پزشک جامعه ندارم منظورم این ادم و امثال ایشون هستن

*دیدی چی شد ؟ دیدی؟! اصلا میخوام صد سال نبینی ٫ یقه ش هنوز تو دستمه ((: مگه ول میکنم .

* یه چیزاییم این وسط به خودم مربوطه و اینکه نیازی به توضیح نمیبینم .

ناجی

غرق در افکار مغشوش خویشم. 

 

*زندانی سیاسی ازاد باید گردد مگه نه اتویسا؟ 

میگم فردا داری میای ملاقات زندانی کمپوت یادت نره که بدجوری اسیرشم (‌ایکونی که داره غصه میخوره سرشم تکون میده) 

ااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااررررر ( ایکونی که داره گریه میکنه خودت فهمیدی میدونم!)