چراغ هارا من خاموش میکنم

سالهایی که گذشت سالهای شادی نبود,بیشتر ایام رنج میبردم , به امیدی که زندگی طوری شود که دوستش میدارم

چراغ هارا من خاموش میکنم

سالهایی که گذشت سالهای شادی نبود,بیشتر ایام رنج میبردم , به امیدی که زندگی طوری شود که دوستش میدارم

چی بود ٫ چی شد ٫ چرا؟!

یعنی توام میدونی دارم راجع به چی حرف میزنم؟!

هیچی ارومم نمیکنه اعصابم خورده از همه ی اتفاقایی که تو این مدت افتاده ...

دوست داشتم الان تو شهربازی میبودم ۴تا جیغ از ته اعماق وجودم میکشیدم شاید مرهمی باشد برای زخمهایم

میدونی یاد اون دانشجوی رشته پزشکی میافتم که ته اعتماد به نفس بود یاد حرف استادم میافتم میگفت دانشجوای پزشکی ته ادعان البته خودشم پزشک بودا بعد یاد اون دختری میافتم که با نهایت اعتماد به نفس کامل خودشو اینجوری معرفی میکرد که ایکس هستم دانشجوی رشته پزشکی یکی ازشهرهای شمالی و احساس میکرد شاخ گاو رو شکسته و به مقامی که تاحالا کسی دست نیافته رسیده ٫حالم بهم میخوره از ادمایی که چیزایی که دارنو به رخ میکشن دانشجوی پزشکی هستی باش ولی ادم باش .دوست داشتم اون ادم الان اینجا میبود تا میکوبیدم تو دهنش بهش میگفتم حالم از ادمای امثال تو بهم میخوره اونوقت اونم یقه ی پیرهنشو از تو دستم بیرون میکشه و بهم میگه جدا براتون متاسفم تا منم بهش بگم واسه بابات متاسف باش شایدم میگفتم تاسف نخور واسه قلبت خوب نیست

*قصد توهین به قشر پزشک جامعه ندارم منظورم این ادم و امثال ایشون هستن

*دیدی چی شد ؟ دیدی؟! اصلا میخوام صد سال نبینی ٫ یقه ش هنوز تو دستمه ((: مگه ول میکنم .

* یه چیزاییم این وسط به خودم مربوطه و اینکه نیازی به توضیح نمیبینم .

نظرات 2 + ارسال نظر
آهو یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:48 ق.ظ http://ahooo.blogsky.com/

منم همچین دل خونی از یه قشر مشابه اینی که گفتی دارممممممم!دوس دارم اسید بریزم روشون!!!


D:

گروه اکسیر یکشنبه 21 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:45 ق.ظ http://www.ex1r.com/forums/

سلام.

وبسایت خوب و جالبی دارید . تبریک میگیم.

ما در وبسایت خود با برنامه ها و اموزشهای کمیاب منتظر شما هستیم. برنامه هایی نظیر برنامه تبلیغات در روم کاملا رایگان و اموزشهایی نظیر اموزش هک سایت و سورسهای درخواستی شما.

موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد